نقش تو در لوح دلم
هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود
هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود
از دماغ من سرگشته خیال دهنت
به جفای فلک و غصّهٔ دوران نرود
در ازل بست د
ادامه
مطلب...